#چرا_ما_زنان_همیشه_باید_مطیع_باشیم؟
اطاعت از والدین و شوهر جلوه ای از اطاعت از خدا است.
اطاعت از پدر، مادر و افرادی که خداوند اطاعتشان را بر ما واجب کرده است، در طول اطاعت از خدا قرار دارد. اگر پدر بی سوادِ یک فرد چهل ساله ی تحصیل کرده و صاحب منصب، راضی به مسافرت وی نباشد و به خاطر مسافرت او اذیت شود این مسافرت بر او حرام می شود. این فرد به خاطر اطاعت از خداست که می بایست فرمان پدر را اطاعت کند؛[1] هر چند که از پدر خود علم و تجربه ی اجتماعی بیشتری داشته باشد. خدا نیز در عوض این اطاعت، نظام خلقت را به طریقی سامان می دهد که آن خیراتی را که آن فرد، از آن مسافرت منظور داشته بود، نصیبش شود.
وظیفه ی ما صرفاً اطاعت است و حل مشکلات این مسیر را باید به خدا بسپاریم.
«اطاعت» یعنی تسلیم کردن اراده؛ و مطیع به کسی گویند که اراده ی خود را تسلیم شخص یا کسی می کند. بدانید که همواره خداوند، خیر ما را در اطاعت از پدر و مادر قرار داده است؛ ولو اینکه آنها از روی هوای نفس یا از سر لجبازی با ما رفتار کنند.
آنها طرف معامله ی ما نیستند؛ بلکه ما به اعتبار اطاعت از خداوند است که از آنها اطاعت می کنیم. اطاعت زن از شوهر هم این گونه است و طبق روایت «زن تا حق شوهر را ادا نکند حق خداوند را ادا نکرده است.»[2] و این بدین معنا نیست که شوهر از نظر علمی، بالاتر است یا فکرش قوی تر است یا تشخیص اش بهتر است؛ هر یک از اینها می تواند باشد یا نباشد.
1- اطاعت از پدر مطلق نیست؛ اطاعت در اموری که فرزند به حرام بیفتد یا مجبور به ترک واجبی شود یا از سوی پدر به گونه ای امر به شرک شود، واجب نمی باشد.
2- مکارم الاخلاق، ص215؛