چگونه امام حسین(ع) برای این فریضه،جان خود را به خطر انداخت ؟
پرسش: از شرایط امر به معروف و نهی از منکر، نداشتن خطر جانی یا مالی است. چگونه امام حسین(ع) برای این فریضه،جان خود را به خطر انداخت ؟
پاسخ: امر به معروف و نهی از منکر یکی از اصول عملی اسلام است ، که از مهم ترین و عالی ترین واجبات اسلامی است. دربارة عظمت این دو وظیفة مهم، به تعبیری رساتر و کامل تر از آن چه در قرآن کریم و کلمات اهل بیت و اماما ن معصوم(ع) آمده است،دست نمییابیم.
قرآن میفرماید: «شما مسلمانان بهترین امتی هستید (یا بودید) که خدا برای مردم جهان نمایان فرمود، زیرا امر به معروف و نهی از منکر میکنید و ایمان به خدا دارید». (آل عمران / 109)
پیشوای یکتاپرستان حضرت علی (ع) میفرماید: «تمام کارهای نیک و (حتی) جهاد در راه خدا، در برابر امر به معرو و نهی از منکر، همچون آب دهان در برابر دریای پهناور است». (نهج البلاغه، کلمات قصار، شمارة374)
همان گونه که سایر واجبات اسلامی، با وجود شرایطی بر انسان واجب میشوند، وجوب امر به معروف و نهی از منکر نیز شرایطی دارد. امر به معروف و نهی از منکر با وجود چهار شرط بر انسان واجب میشود:
أ ) علم و آگاهی به معروف و منکر.
ب) احتمال اثر کردن امر یا نهی.
ج) اصرار داشتن مرتکب معصیت بر تکرار و استمرار گناه.
د) ضرر و مفسدهای متوجه مال، آبرو و جان آمر و ناهی و یا یکی از مؤمنان نشود. (وسائل الشیعه، ج11، ص 395)
فقها در توضیح شرط چهار (عدم ضرر و مفسده) میفرمایند: واجبات و منهیات الهی از نظر درجة اهمیت یکسان نیستند. بعضی از معروفها و منکرها از نظر شارع مقدس اسلام به اندازهای با اهمیت است که برای حفظ آن واجب، یا نهی از آن منکر، باید بذل جان کرد، ولی در برخی موارد حفظ جان بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر مقدّم است.
این که در کدام مورد امر به معروف و نهی از منکر باید تا حد بذل جان پیش رفت و در کدام مورد باید حفظ مال، آبرو، و جان را مقدم داشت، بستگی به موضوع امر به معروف و نهی از منکر دارد. اگر موضوع از احکام جزئی و در سطح محدود، باشد، حفظ مال، آبرو و جان مقدّم است اما اگر موضوع در درجة بالای اهمیت است باید امر به معروف و نهی از منکر کرد، گرچه انسان در این راه کشته شود.
شهید مطهری میفرماید:
«ارزش امر به معروف و نهی از منکر بالاتر از اینها است. البته با توجه به موردش. ببین امر به معروف و نهی از منکر را برای چه میخواهی بکنی؟ در چه موضوعی میخواهی امر به معروف و نهی از منکر کنی؟ یک وقت موضوع کوچکی است،مثلاً کسی کوچه را کثیف میکند، پوست خربزه را میاندازد در کوچه، شما این جا باید نهی از منکر کنید، حال اگر بدانید اگر او را نهی کنید، یک فحش ناموس به شما میدهد، در این صورت این کار این قدر ارزش ندارد که شما یک فحش ناموسی بشنوید. یک وقت هست موضوعی است که اسلام برای آن اهمیتی بالاتر از جان و مال و حیثیت انسان قائل است. میبینید قرآن به خطر افتاده است، اصول قرآنی به خطر افتاده است، آیا این جا میگویی: امر به معروف نکن،نهی از منکر نکن، که اگر این را بگویم،جانم، آبرویم، در خطر است؟ اجتماع نمیپسندد. و…».
شهید مطهری با نقل این مطالب، آن را به شدت رد میکند. (شهید مطهری، مجموعه آثار، ج17، ص 267)
امام خمینی(ره) میفرماید: «اگر معروف و منکر از موضوعاتی باشد که از نظر اسلام بسیار مهم است و امر به معروف و نهی از منکر در چنین موضوعی، متوقف بر بذل جان باشد، بذل جان واجب است». (امام خمینی، تحریرالوسیله، ج1، ص 472)
امام حسین(ع) نیز در چنین موقعیتی بودند و «معروف» اصل اسلام و سنت پیامبر بود که در حال از بین رفتن یا تحریف بود.
حضرت اباعبدالله الحسین(ع) دیدند اگر در آن برهه از زمان و در آن اوضاع خاصی که بر جامعه اسلامی حاکم بود، امر به معروف و نهی از منکر نکند، اصل اسلام در خطر است و فاتحه اسلام خوانده میشود؛ نیز زحماتی که جدّ بزرگوارش برای اسلام کشیده است و جانفشانی شهیدانی که خونشان را در راه اسلام نثار کردند، در معرض بی اثر شدن است. از این رو بر خود لازم دانست که قیام کند،گرچه جان خود و بستگانش را در این راه فدا کند.
یک روز پیش از حرکت امام حسین(ع) از مدینه به طرف مکه مروان بن حکم حضرت را در کوچه دید و گفت: یا اباعبدالله من تو را نصیحت میکنم به این که با یزید بیعت کنی که خیر دین و دنیایت در بیعت با یزید است. حضرت در پاسخ فرمود: «وقتی فردی مانند یزید حاکم امت اسلام باشد فاتحه اسلام خوانده است. (اعیان الشیعه، ج2، ص 402)
بنابراین معلوم است که در آن زمان و موقعیت، اساس اسلام در خطر بود. حضرت در جای دیگر فرمود: «آیا نمیبیند به حق عمل نمیشود؟ آیا نمیبیند قوانین الهی پایمال میشود؟ آیا نمیبیند این همه مفاسد پیدا شده و احدی نهی نمیکند؟ در چنین اوضاعی، مؤمن باید از جان خود بگذرد و لقای پروردگار را در نظر بگیرد». (بحارالانوار،ج42، ص 192)
#محرم_از_زبان_علامه_حسن_زاده
دانلودسخنرانی علامه حسن زاده آملی درباره محرم
موضوعات جزئیتر: شرافت انسان، معرفت و بینش، محرم، شناخت راه، مواعظ شیرین اخلاقی
#سخنرانی_محرم
حجت الاسلام کاظم صدیقی
دانلود سخنرانی حجتالاسلام صدیقی باموضوع محرم
موضوعات: حجت الاسلام صدیقی-سخنرانی در حضور رهبر معظم انقلاب ۱۳۹۳/۰۸/۱۰
حجةالاسلام صدیقی-رحمت خداوند در ابتلائات
حجة الاسلام صدیقی-مراقبت از وجود انسانی خود
حجة الاسلام کاظم صدیقی-هدایت الهی از طریق پیامبران و ائمه هدی علیهم السلام
ادامهی مطلب ←سخنرانی محرم
#فتنه_جدید_در_ محرم
مردم راه خود را از منافقین و ضد انقلاب جدا کنند!!!
1. بصیرت و هوشیاری رمز موفقیت از فتنه های آتی است.
2. فاز اصلی اصلی عملیات توسط غربیها و عواملشان کلید خوده و باز متاسفانه عمروعاص های امروزی به کمکشون شتافتند.
3.و متاسفانه اینطور که پیش می ره برنامه اونها برای محرم است و امیدواریم ان شالله علما و فضلا به این وضع اعتراض جدی و میدانی کنند.
؟؟؟ اما چرا محرم؟
اگر دقت کنیم، نقطه شکست دشمن در فتنه 88، مواجهه با محرم و پرچم امام حسین(علیه السلام) بود. امروز از همانجا شروع خواهند کرد اما این بار به عنوان نقطه قوت و در لباس عزاداری و شاید حسینی تر از هر بچه هیئتی و متاسفانه شاید مسلح.
؟؟؟چرا مسلح؟
به زعم خودشان و در اعترافاتشان، نقطه ضعف کارشان در فتنه گذشته محدودیت در استفاده از سلاح بود و متاسفانه در دی ماه گذشته و تیر ماه امسال توانستند از این محدودیت ها( به بهانه واهی قومی) کمتر کنند و صد تاسف که اینقدر گستاخ شدند که دست به وارد کردن سلاح زدند اما خوشبختانه به برکت وجود سربازان گمنام کشف و ضبط شد.
!!!! اینبار شاید در قامت مذهبی دست به اقدام بزنند تا هم به نام منافقین تمام نشود و از طرفی مردم انقلابی(بظاهر) را مقابل حکومت نشان دهند.
بایــــــد هوشیار عمل کنیم و قطعا همانطور که بزرگان ما هم گفته اند، دشمنان هیچگاه نمیتواند بر ایران و مسلمان جماعت مسلط شوند البته اگر مردم بخواهند و در میدان با بصیرت حضور یابند.
#شب عاشورایی
بسم رب الشهداء و الصدیقین
نمیدانم از کجا شروع کنم، از شب عملیات، از آخرین زیارت عاشورا، از وصیت آخر یا خداحافظی با دوستان
یا از نامردی که عملیات را لو داد، از خوشحالی فرماندهان بعثی که کمین گذاشته بودند.
حتم دارم مادرم آن شب تا صبح بی قرار بود.
نام عملیات یا فاطمه الزهرا (س) بود. روضه کوچه را مداح جمع خواند. دست کوچک حسن در دست مادر و بستن دستان امیرالمؤمنین (ع) را خواند.اما نمیدانستیم سرنوشت ما؛ نوکرهای مادرِ عالَم هم بستن دستان بود.با خودمان گفتیم غواص جماعت، در اب جان میدهد اما این بار همه در چاله ای بزرگ بودیم.
دستمان را با سیم بستند. ما متعلق به خاک نبودیم، مثل ماهی در بیرون آب نفس نداریم.
بستن دستان مولا، قطع کردن دستان علمدار و حالا بستن دستان ما.خـــــدایا رازی در این کار نهفته س!! اگـــر راضی هستی ما حرفی نداریم.
ما در گودال، اربابم؛ حسین در گودال. خدایــــا شکرت که مادرم نبود ببیند، خواهرم نبود و گرنه دق می کرد.
بازهم شکــــرت. بمیرم برای مادرِ ارباب که حسینش را در گودال دید، خجالت میکشم از زینب؛ عمه ی سادات که چه ها دید…
باز هم عاشورا شده؛ دشمن می خندد و ما تشنه، خاک بر سر و رویمان می ریختندو اما بچه ها ذکر میگفتند؛ یا مهدی زهرا ادرکنی…یا صاحب الزمان توان بده
فکر شام افتادم…
آرام شدم و باز هم خـــداوندا شکرت. چاله داشت پر می شد.
نفس های آخر…یا مهدی های آخر…
یا صاحب الزمان…
یا صاحب الزمان ادرکنی
خـــــــــــــدایا الان فهمیدم حضرت رقیه (س) حق داشت سه ساله پیر شود.
.
مــــــــــــــولا جان، جـــــــــــــان غواصانِ شهیدت ما را هم دریاب…