دلتنگ آقام
یا بن الحســن روحـــــی فــــداک
ای یوسف زهرا
ای آب زندگانی و ای دریای بی کران اسماء و معانی!
بیا آقا….
یا بن الحسن روحی فداک متی ترانا و نراک
ای یوسف زهرا بیا بی تو عالم شود هلاک
شیعه جز تو ندارد کس افتادیم آقا از نفس
تنها تو را داریم و بـــس
اثر امام غایب
امامی که غایب است چه اثری دارد؟
(بسم الله الرحمن الرحیم)
از زماني كه سخن از غيبت حجت خدا از زبان پيامبر مطرح شد، اين سؤال نيز ذهن انسان را به خود مشغول كرد كه «در صورت غيبت، فلسفهي وجودي امام چه خواهد بود؟ امام چه نقش و تأثيري در زندگي انسان خواهد گذاشت؟ و آدمي چگونه از امام غايب نفع ميبرد و از او كسب فيض ميكند؟»
آثار و فوايد امام زمان(ع) در زمان غيبت چیست؟
پاسخ: گويا مراد شما آثار و فوايد امام زمان(ع) در زمان غيبت است.
بهتر است تعبير لطيفتري به كار برده شود و بگوييم نقش حضرت در زمان غيبت در زندگي مردم چگونه است:
از زماني كه سخن از غيبت حجت خدا از زبان پيامبر مطرح شد، اين سؤال نيز ذهن انسان را به خود مشغول كرد كه «در صورت غيبت، فلسفهي وجودي امام چه خواهد بود؟ امام چه نقش و تأثيري در زندگي انسان خواهد گذاشت؟ و آدمي چگونه از امام غايب نفع ميبرد و از او كسب فيض ميكند؟»
وجود مقدس پيامبر(ص) در پاسخ به سؤال جابر بن عبدالله انصاري درباره انتفاع انسانها از امام غايب فرمود: «اي و الذي بعثني بالنبوة انهم يستضيئون بنوره و ينتفعون بولايته في غيبته كانتفاع الناس بالشمس و ان تجللها سحاب؛ آري! قسم به خدايي كه مرا به نبوت برگزيد! به درستي كه آنان طلب روشنايي ميكنند به نور او و در دوران غيبتاش به ولايت او نفع ميبرند، مانند انتفاع مردم از خورشيد، هر چند ابر آن را پوشانده باشد».(كمال الدين، ج1، ب23، ح3).
نظير اين تشبيه و تعبير، از خود حضرت ولي عصر(ع) نير بيان شده است: «و اما وجه الانتفاع بي في غيبتي فكالانتفاع بالشمس اذا غيبتها عن الابصار السحاب؛ اما كيفيت انتفاع از من در غيبتام، مانند انتفاع از خورشيد است، زماني كه ابر آن را از ديدگان پنهان ميكند»(كمال الدين، ج2، ب45، ح4).
در مقام تبيين اين تشبيه، گفته شده است كه همان گونه كه خورشيد، محور منظومه شمسي است و سيارات از جمله زمين، در حركتي منظم، دور آن ميچرخند و اگر خورشيد را بردارند، اين نظام در هم پيچيده ميشود، جايگاه امام نيز چنين است و بقاي عالم انساني و به تبع آن عالم ما سوي الله، به وجود امام است و اگر حجت نباشد، نظام انساني در هم پيچيده شده و پايان عمر جامعه انسانها فرا ميرسد. امام باقر(ع) فرمود: «لو بقيت الارض بغير امام لساخت؛ اگر زمين، از امام خالي شود و بدون امام باشد، اهلش را فرو ميبرد و نابود ميكند»(اصول كافي، ج1، ص179).
همانگونه كه حرارت و نور خورشيد، حتي از پشت ابر نيز به زمين ميرسد و باعث روشنايي و گرماي مناسب زمين ميشود و حيات موجودات، ممكن پذير ميشود، بركات امام نيز هر چند ايشان در پشت پرده غيبت است، به انسانها ميرسد و جامعه انساني از وجود شريفش بهرهمند ميشود.
مناسب است درباره اثرات وجودي امام، كاملتر صحبت شود، به نظر ميآيد، آثار وجودي امام و حجت خدارا ميتوان به سه گروه تقسيم كرد:
ـ آثاري كه بر اصل وجود امام در عالم هستي مترتب ميشود، چه امام ظاهر باشد و چه غايب؛
ـ آثاري كه بر افعال امام مترتب ميشود، چه امام ظاهر باشد و چه غايب؛
ـ آثاري كه بر وجود امام ظاهر مترتب ميشود.
واسطهي فيض:
اولين اثري كه بر وجود امام مترتب است، اين كه امام، واسطه فيض الهي بر مخلوقات است و فيض الهي، به واسطهي ايشان بر بندگان نازل ميشود. واسطه فيض بودن، دو گونه قابل تصور است:
الف. نظام جهان اساس اسباب و مسببات است و هر پديدهاي از راه سبب و علت، ايجاد ميشود. در رأس اين سلسله اسباب، وجود مقدس حجت خدا است. به اين بيان كه در فلسفه ثابت شده كه ميان علت و معلول، سنخيت لازم است. مخلوقات مادي و حتي مجردات، به علت ضعف وجودي، نميتوانند مستقيماً از خداوند كه در نهايت شدت وجود است، پديد آيند. لذا لازم است اول معلول، از لحاظ شدت وجودي، به گونهاي باشد كه بتواند صادر از خدا باشد. بنابراين، بايد معلول اولي باشد كه دو حيث دارد: يكي آن كه داراي شدت وجودي است تا معلول مستقيم خدا باشد و دوم آنكه ميتواند جهت كثرت داشته باشد و به واسطهي او، مخلوقات ديگر پديد آمده و از فيض وجود بهره برند. پس در واقع، فيض و خلقت اصلي، واسطه و صادر اول است و فيض خدا، از طريق او و در امتداد وجود او به كاينات ميرسد. در عرفان نيز ثابت شده كه نحوه وجودي خداوند، به گونهاي است كه فيضان وجود و پيدايش موجودات گوناگون، نياز به واسطه دارد. در عرفان به اين واسطه يا اول مخلوق، انسان كامل و قطب ميگويند.
ب. نظام جهان بر اساس هدف و غايتي خلق شده است و تا زماني كه غايت از اين نظام و هدف آن پابرجا است، نظام نيز به وجود خود ادامه ميدهد. هدف از خلقت عالم، امكان حياط انسان است و هدف از خلقت آدمي، عبادت و عبوديت است. عبادت و عبوديت كامل كه همراه با معرفت كامل است، فقط از طريق امام و حجت خدا تحقق مييابد. پس تا زماني كه امام هست، هدف از خلقت نيز باقي است و لذا در سايه وجود او نظام هستي پا برجا است.
بنابراين، امام، واسطه فيض است و به واسطهي او، فيض به عالم هستي ميرسد و به واسطه او، عالم وجود باقي است، چه امام ظاهر باشد و چه غايب.
دفع بلا:
روايت معروفي از وجود مقدس پيامبر صادر شده كه «جعل الله النجوم امانا لاهل السماء و جعل اهل بيتي امانا لاهل الارض؛ خداوند قرار داد ستارگان را امان براي اهل آسمان و قرار داد اهل بيتام را امان براي اهل زمين».(بحار، ج27،ص 308، ب8).
نظير اين تعبيير، از وجود مقدس امام زمان(ع) نيز صادر شده است كه: «انا خاتم الاوصياء و بي يدفع الله عزوجل البلاء عن اهل بيتي و شيعتي؛ من آخرين اوصيا هستم و به واسطه من، دفع ميكند خدا، بلا را از خاندان و شيعيانام».(كمال الدين، ج2، ب43، ح12)
به نظر ميآيد مراد از بلا عذابهايي باشد كه به خاطر اعمال ناشايست انسانها بايد نازل ميشد، ولي به جهت آنكه وجود مقدس حجت خدا در ميان مردم است، عذاب دفع ميشود. خداوند، به پيامبر(ص) ميفرمايد: «و ما كان الله ليعذبهم و انت فيهم؛ و خداوند آنان را عذاب نميكند در حالي كه تو در ميانشان هستي».(انفال/33)
بنابراين يكي از آثار وجودي امام، دفع بلا است. البته از روايات استفاده ميشود دايره دفع بلا، براي سه گروه بوده و داراي وسعت و ضيق است: دفع بلا از اهل زمين؛ دفع بلا از امت اسلام؛ دفع بلا از شيعه و نزديكان.
از امام باقر(ع) در حديث نسبتاً بلندي نقل شده است كه پيامبر فرمود: «النجوم امان لاهل السماء و اهل بيتي امان لاهل الارض … و اذا ذهب اهل بيتي اتي اهل الارض ما يكرهون …. بهم يمهل اهل المعاصي و لا يجعل عليهم بالعقوبة و العذاب … ؛ ستارگان، اماناند براي اهل آسمان و اهل بيت من اماناند براي اهل زمين … و زماني كه اهل بيتام بروند، ميآيد اهل زمين را از آنچه كراهت دارند … به واسطهي آنان، اهل عصيان، مهلت داده ميشوند و مورد عقوبت و عذاب واقع نميگردند».(بحار، ج23، ص19، ح14).
اميد بخشي:
آدمي به اميد زنده است، اميد به آيندهاي سبز و روشن كه در آن، اثري از پليدي و تباهي نباشد. انسان، منتظر چنين ايام زيبايي است و بهترين عمل او نيز انتظار فرج و دميدن صبح ظفر است. پيامبر فرمود: «افضل اعمال امتي انتظار الفرج؛ برترين عمل امت من، انتظار فرج است».(كمال الدين، ج2، ب55) وجود امامي كه منتظر اذن الهي براي ظهور است، به مردم، دل گرمي ميدهد و گامهاي آنان را در جادهي انتظار استوار ميگرداند.
به راستي آيا وجود رهبر در تبعيد، انقلاب را ايجاد ميكند و مردم را به جوشش و حركت در ميآورد و يا وعده آمدن فردي در آينده كه دوران حياتي براي او متصور نيست!
علت غیبت
(بسم الله الرحمن الرحیم)
امام مهدى عليه السلام :و اما علّت رخداد غيبت، خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد: «اى آنان كه ايمان آورده ايد! از چيزهايى نپرسيد كه اگر معلومتان شود شما را ناخوش مى آيد». هيچ يك از نياكان من نبود، مگر آن كه در بند بيعت طاغوت زمانش بود؛ اما من، به گاه قيام، قيام مى كنم در حالى كه بيعت هيچ طاغوتى را به گردن ندارم.
متن عربی: الإمامُ المهديُّ عليه السلام :و أمّا عِلّةُ ما وَقعَ مِن الغَيبةِ فإنَّ اللّه َ عزّ و جلّ يقولُ : « يا أيّها الّذينَ آمنوا لا تَسألوا عن أشياءَ إنْ تُبدَ لكم تَسُؤْكُمْ »المائدة : 101 . إنّهُ لَم يكُن أحدٌ مِن آبائي إلاّ وقَعَتْ في عُنُقِهِ بَيعةٌ لطاغِيةِ زمانهِ ، و إنّي أخرُجُ حينَ أخرُجُ و لا بيعةَ لأحدٍ مِن الطّواغيتِ في عُنُقي .
بحار الأنوار : 52 / 92 / 7
#ولادت_امام زمان__از_نظراهل_سنت
نظر علمای اهل سنت درباره ولادت امام زمان(عج)
(بسم الله الرحمن الرحیم)
علیرغم ادعای وهابیان وجود و صحت روایات مهدی(عج) از منظر اهل سنت امر قابل انکاری نیست، چرا که راویان احادیث مهدی(عج) از اهلسنت بسیارند. همچنین بسیاری از بزرگانشان بر تواتر و صحت این روایات تصریح کردهاند.
اعتقاد به ظهور منجی در آخر زمان، به شیعیان اختصاصی ندارد. همه ادیان ابراهیمی و غیرابراهیمی در عین اختلافاتی که در چگونگی این مسأله دارند، در یک نکته مشترکند و آن اینکه در آخر زمان مردی از جانب خداوند خواهد آمد و جهان را از عدل و داد پر خواهد کرد. همه مسلمانان باور دارند که مهدی از نسل پیامبر و از فرزندان حسین علیهماالسلام است، جز اینکه بسیاری از اهلسنت تولد او را در آخر زمان انتظار میکشند. شیعیان با تکیه بر دلایل گوناگون عقلی و نقلی معتقدند که امام مهدی فرزند امام حسن عسکری(ع) است و در سال 250 هجری قمری به دنیا آمده و با اذن و اراده مطلق خداوند تاکنون زنده است و در میان مردم زندگی میکند؛ همچنان که خضر(ع) و مسیح(ع) به نص قرآن کریم زندهاند و در هنگام ظهور، او را یاری خواهند کرد. عمر طولانی او نه تنها با عقل و علم ناسازگار نیست؛ بلکه دلایل قرآنی و روایی مؤید وقوع آن فراوان است.
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علیمه قم در یادداشتی به یکی از شبهاتی که پیرامون تولد و حیات امام مهدی از سوی برخی از اهلسنت مطرح شده است، اشاره کرده و پس از بررسی به نقد آن پرداخته است:
*چکیده شبهه
شیعیان از پیامبر اکرم(ص) چنین روایت کردهاند حضرت نام امامان شیعه را یک به یک از اولین تا دوازدهمین صریحا ذکر کرده است. همچنین روایاتی را نقل میکنند که پیامبر، نام، کنیه، خصوصیات ظاهری و شخصیتی، غیبت، ظهور و خصوصیات زمان حکومت امام دوازدهمشان را به تفصیل بیان کرده است. اما این روایات، همگی جعلی و ساختگی است. نه در قرآن و نه در سخنان پیامبر(ص) چنین چیزی یافت نمیشود و اهلسنت به هیچکدام از اینها اعتقاد ندارند!
*چکیده نقد
وجود روایات فراوان درباره حضرت مهدی(عج) در مجامع و منابع معتبر حدیثی و روایی اهلسنت نشان از اهمیت بالای این روایات در نزد عالمان اهلسنت دارد. از یک سو روایات مهدی متواتر است و از دیگر سو بسیاری از عالمان سنیمذهب، صحت آن روایات را تأیید کردهاند. این دو امر نشانگر این است که روایات مهدی از منظر اهلسنت پذیرفته شده و ادعای جعلی بودن آن از سوی وهابیان، ادعایی ناموجه و فاقد مقبولیت است.
*مقدمه
روایات فراوانی درباره حضرت مهدی(عج) در مجامع حدیثی و روایی شیعه و اهل سنت وجود دارد که در آنها علاوه بر نام و مشخصات این منجی بزرگ برخی از ویژگیهای دیگر ایشان نیز بیان شده است. همانگونه که گفته شد این روایات اختصاص به شیعه یا مذهب خاصی از مسلمانان ندارد و در زمره اخبار مشترک همه فرق اسلامی محسوب میشود و راویان، بیشک بسیاری از این اخبار در کمال صحت و اطمینان قرار دارند که در ادامه درباره صحت این روایات و معیارهای که در این زمینه وجود دارد، بحث خواهیم کرد.
*راویان احادیث مهدی(ع)
بسیارى از صحابه و تابعان، روایات مربوط به امام مهدی(عج) را نقل کردهاند. شیخ عبدالمحسن العباد از نویسندگان معاصر اهلسنت و استاد دانشگاه مدینه منوره در ضمن مقالهاى مفصل با عنوان «عقیدة اهل السنة و الاثر فى المهدى المنتظر» اسامى 26 نفر از صحابه نقلکننده احادیث امام مهدى(عج) را جمعآورى کرده است: على بن ابیطالب، عثمان بن عفان، طلحه بن عبیدالله، عبدالرحمن بن عوف، حسن بن على، امسلمه، امحبیبه، عبدالله بن مسعود، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو عاص، ابو سعید الخدرى، جابر بن عبدالله از صحابه و از تابعین محمد بن حنفیّه، قتاده، مکحول، سعید بن جبیر … .(1)
یکی دیگر از محققان، شمار روایانی از صحابه که روایات مهدی را نقل کردهاند 33 نفر ذکر کرده است. وی علاوه بر افرادی که در بالا از انها نام بردیم به افرادی چون طلحه بن عبدالله، عبدالله بن عباس، عماربن یاسر، ثوبان، قرة بن ایاس مزنی، عبدالله بن حارث، ابوهریره، حذیفه بن یمان، ابو امامه، جابر بن ماجه، انس بن مالک، عمران بن حصین اشاره کرده است.(2)
بنابراین مسأله مهدویت به طور عموم در میان مسلمانان پذیرفته شده است. علاوه بر کتابها و منابع شیعه که این مطلب در آنها به نحو مسلم، مورد مقبول افتاده، دانشمندان بزرگ اهلسنت نیز به صحت آن اعتراف کردهاند. در این میان میتوانیم به افرادی چون ابوداود، احمدبن حنبل، ترمذی، ابن ماجه، حاکم، نسائی، طبرانی، رویانی، ابونعیم اصفهانی، دیلمی، بیهقی، ثعلبی، حموینی، مناوی، ابن مغازلی، محمدالصبان، ماوردی، گنجی شافعی، سمعانی، خوارزمی، شعرانی، دارقطنی، ابن صباغ مالکی، شبلنجی، محب الدین طبری، ابن حجر هیتمی، شیخ منصور علی ناصف، محمدبن طلحه، جلالالدین سیوطی، شیخ سلیمان حنفی، قرطبی، بغوی، … اشاره کنیم که اخبار مهدی را با تفصیل در کتابهای خود ثبت کردهاند.(3)
پارهای از این روایات درباره نَسَب آن حضرت، برخی در مورد شیوه حکومتدارى و عدالتگسترى و برخی دیگر در مورد علائم و حوادث قبل از ظهور و غیراینها از مسائل مربوط به آن حضرت است.
یکی از محققان مینویسد: «این سخن گزافهای نیست که ادعا کنیم هیچ محدثی از محدثان مسلمان نیست مگر آنکه بعضی از احادیث نوید دهندهای ظهور امام مهدی(عج) در آخرالزمان را روایت کرده است».(4)
همین نویسنده فهرست کامل و چندصفحهای از علماء و محدثان اهلسنت ارائه کرده است که احادیث و روایات حضرت مهدی(عج) را در کتب خود نقل کردهاند.(5)
*بزرگان اهلسنت و تأیید روایات مهدی(عج)
صحت احادیث مهدی(عج) توسط بیشتر بزرگان اهلسنت مورد تأیید قرار گرفته است. بر اساس تحقیق مفصل آقای العمیدی شمار علمانی به صحت احادیث مهدی(عج) تصریح کردهاند بالغ بر 60 نفر است. ما در اینجا تنها به ذکر نام برخی از آنها اکتفاء میکنیم:
1. امام ترمذی(م 279 ق)؛ روایات مهدی را حسن و صحیح دانسته است. 2. حافظ ابوجعفر عقیلی(م 322 ق)؛ 3. حاکم نیشابوری(م 405 ق)؛ 4. امام بیهقی(م 458 ق)؛ 5. امام بغوی(م 510 ق)؛ 6. قرطبی مالکی(م 671 ق)؛ 7. ابن تیمیة(م 728 ق)؛ وی مینویسد: احادیثی که وی - یعنی علامه حلی(ره) - برای اثبات قیام مهدی به آنها استناد میکند، احادیث صحیحی هستند. 8. حافظ ذهبی(م 748 ق)؛ 9. حافظ ابن قیم(م 751 ق)؛ 10. تفتازانی(م 793 ق)؛ 11. نورالدین هیثمی(م 807 ق)؛ 12. سیوطی(م 911 ق) و 13. شوکانی(م 1250 ق).(6)
جالبتر اینکه عالمان بزرگ و معاصر فعلی اهلسنت مانند شیخ عبدالعزیز بن باز هم صحت روایات مهدی را پذیرفتهاند؛ آن چنانکه استاد خسروشاهی نقل کرده است که شیخ بن باز در سخنرانیای درباره «مهدى» میگوید: «من بر بسیارى از این احادیث آگاهى دارم و در میان آنها همچنان که الشوکانى و ابن القیم و دیگران گفتهاند، صحیح و حسن (نیکو) و ضعیف منجبر و اخبار جعلى یافتهام، اما از این میان آنچه سند آن محکم است، ما را بس! حال چه خود «صحیح» باشد یا براى اسناد حدیث دیگرى صحّت مىیابد و چه خود حسن باشد، یا براى اسناد حدیث دیگرى حُسن مىیابد. به همین ترتیب احادیث ضعیف اگر منجبر شود و یکدیگر را استحکام بخشد، نزد اهل علم حجت است. بنابراین تواتر آن از جهت گوناگونى الفاظ، معانى، کثرت طرق و تعدد مخارج مقبول مىشود و اهل علم مورد اعتماد، بر ثبوت و تواتر آن، نظر دادهاند و ما دیدهایم که اهل علم، چیزهاى فراوانى را با کمتر از این ثابت کردهاند و حق این است که جمهور اهل علم بر سر ثبوت مسأله مهدى اتفاق نظر دارند و اینکه او حق است و در آخرالزمان ظهور خواهد نمود. از اهل علم اگر کسى نظرى خلاف این گفته باشد سخن او مورد اعتنا نیست».(7)
شیخ عبدالمحسن العباد از عالمان معاصر سعودی که تحقیق مفصلی در زمینه مهدی(عج) انجام داده، در این باره و انگیزه کار خود میگوید: «من براى نمایاندن اوهام و اشتباهات وى (یکی از علمای قطر) در آن رساله، به نوشتن این سطور مبادرت ورزیدهام تا روشن شود که احادیث صحیح بسیارى، بر ظهور مهدى در آخرالزمان دلالت دارد و علماى پیشین و معاصر اهلسنت در این مورد اتفاق نظر دارند؛ مگر آنهایى که از راه حق دور شده و به شذوذ پیوستهاند».(8)
این عالم سنی تحقیق مفصلی درباره مهدی منتظر(عج) انجام داده و به اثبات صحت روایات مهدی و ظهور او پرداخته است. استاد خسروشاهی آن را با عنوان «مصلح جهانى و مهدى موعود از دیدگاه شیعه و اهلسنت» به فارسی منتشر کرده است. بنابر این روایات مربوط به مهدی(عج) در منابع مهم و کتابهای معتبر اهلسنت ثبت شده و صحت آنها نیز مورد تأیید قرار گرفته است.
*اهلسنت و تواتر احادیث مهدی(ع)
با مراجعه به کتابهای محدثان بزرگ اهلسنت میبینیم که آنها در کتابهاى خود به طور فراوان روایات مربوط به حضرت مهدى(عج) را از پیامبر اکرم(ص) نقل کردهاند.(9) در حقیقت عالمان حدیث اهلسنت از ابتدا تاکنون، نسبت به احادیث مربوط به امام مهدی(عج) بسیار توجه نشان داده و آنها را در ضمن دیگر احادیث یا جداگانه جمعآورى کردهاند. از جمله محدثان مشهور اهلسنت که نسبت به نقل احادیث مهدى(عچ) کوشیدهاند مىتوان به : ابوداود، ترمذى، ابن ماجه و نسایى در کتابهاى «سنن» خودشان، احمد بن حنبل در «مسند» و حاکم نیشابورى در کتاب «المستدرک على الصحیحین» اشاره کنیم. برخى دیگر از محدثان و عالمان اهلسنت از جمله سیوطى، ابن کثیر، ابن حجر و صاحب کنزالعمال نیز آثار خاص و جداگانهاى درباره امام مهدی(عج) به رشته تحریر درآوردهاند.(10)
تعداد 17 نفر از دانشمندان بزرگ اهلسنت، به متواتربودن احادیث مهدی در کتابهای خود، تصریح کردهاند.(11) العمیدی از محققانی است که در این زمینه کارهای زیادی کرده است، مینویسد: «علمای علم درایه و عدهای از کسانی که در امر تدریس یا تحقیق علوم حدیث از تخصص برخوردارند، به متواتر بودن احادیث مهدی در کتب اهلسنت، مانند صحاح و مسانید، تصریح کردهاند»(12)، سپس به صورت تفصیلی به ذکر نام و تصریحات آنها میپردازد. در میان آنها اسامی بزرگانی چون بر بهاری حنبلی (م329ق)، محمد بن حسین ابری شافعی (م363ق)، قرطبی مالکی (م761ق)، حافظ جمال الدین المزی (م742ق)، ابن قیم جوزی (م751ق)، شمس الدین سخاوی (م902ق)، سیوطی (م911ق)، ابن حجر هیتمی (م974ق)، و متقی هندی (م975ق) و … دیده میشود.(13)
لازم به ذکر است که احادیث متواتر به احادیثی گفته میشود که کثرت راویان آن در هر طبقه به حدی است که عادتاً تبانی آنها بر کذب محال است، چنین اخباری عادتا علمآور است. در مقابل، خبر واحد است که تنها مفید ظن خواهد بود.(14)
*نمونههایی از تصریح عالمان سنیمذهب بر تواتر اخبار مهدی
حافظ ابو بدالله گنجی شافعی(متوفای 658ق) در کتاب «البیان فی اخبار صاحب الزمان» مینویسد: «احادیث پیامبر اکرم(ص) درباره مهدی، به دلیل راویان بسیاری که دارد، به حد تواتر رسیده است».(15)
حافظ مشهور، ابن حجر عسقلانی شافعی(متوفای 852 ق) در کتاب فتح الباری فی شرح صحیح البخاری مینویسد: «احادیث متواتری وجود دارد، حاکی از اینکه مهدی(عج) از این امت است و عیسی(ع) از آسمان فرود آمده و پشت سر وی نماز خواهد گزارد».(16)
شیخ منصور علی ناصف از علمای بزرگ و معاصر الازهر و مؤلف کتاب «التاج الجامع للاصول» مینویسد: «در میان دانشمندان گذشته و امروز مشهور است که در آخر الزمان به حتم و یقین مردی از اهل بیت پیامبر(ص) که نام او مهدی است، ظهور خواهد کرد. او بر همه کشورهای اسلامی تسلط خواهد یافت. مسلمانان همه پیرو او خواهند شد، او در میان آنان به عدالت رفتار میکند و دین را قوت میبخشد. آنگاه دجال پیدا میشود و عیسای مسیح، از آسمان فرود میآید و دجال را میکشد، یا با مهدی در کشتن دجال همکاری میکند. سخنان و احادیث پیامبر درباره مهدی را جماعتی از نیکان اصحاب پیامبر روایت کردهاند، محدثان بزرگی مانند ابوداود، ترمذی، ابن ماجه، طبرانی، ابویعلی، بزاز، امام احمد بن حنبل و حاکم نیشابوری آن احادیث را در کتابهای خود نقل کردهاند».(17)
*نمونههایی از روایات مهدی(عج) در منابع اهلسنت
از ام سلمه نقل شده است: «از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: مهدی موعود از عترت من و اولاد فاطمه (س) است».(18)
امام علی بن ابیطالب(ع) از پیامبر(ص) روایت کردهاند که فرمود: «اگر از عالم جز روزی باقی نمانده باشد، خدا مردی از اهلبیت مرا بر میانگیزد تا دنیا را پر از عدل و داد کند؛ چنانکه از ستم پر شده است».(19)
ابوسعید خدری میگوید: «پیامبر (ص) فرمود: مهدی ما بلندپیشانی و باریکبینی است. زمین را پراز عدل و داد میکند؛ چنانکه از ظلم و ستم پر شده است. مدت هفت سال حکومت میکند».(20)
*نام دوازده امام در روایات اهلسنت
علاوه بر این تعدادی از علمای بزرگ اهلسنت، احادیث نامهای دوازده امام را در کتابهای خود نقل کردهاند. ما در اینجا به چند مورد از این احادیث اشاره میکنیم:
1. ابوالفتح محمد بن الفوارس در کتاب «اربعین» از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است: «وقتی که خدای تعالی حضرت ابراهیم(ع) را آفرید پرده را از جلوی چشم او کنار زد. در این هنگام او نگریست و نوری را دید. از خدای تعالی پرسید که این نور چیست؟ خدای تعالی فرمود: این نور محمد(ص) برگزیدهام است. باز پرسید، در کنار آن، نور دیگری میبینم؟ فرمود: ای ابراهیم! این نور علی(ع) یاور دینم است. باز پرسید: در کنار آن دو، نور دیگر میبینم؟ فرمود: این نور فاطمه (س) است که بعد از پدر و شوهرش است. به سبب او دوستدارانش (از آتش) آزاد شدهاند. باز ابراهیم پرسید: دو نور دیگر در کنار نورهای سهگانه میبینم؟ فرمود: ای ابراهیم! این دو حسن و حسیناند که بعد از نور پدر، مادر و جدشان قرار دارند. ابراهیم عرض کرد: بار خدایا 9 نور دیگر میبینم که نورهای پنجگانه را احاط کردهاند. فرمود: ای ابراهیم! اینان امامان از فرزندان آنها هستند. پرسید: چگونه شناخته میشوند؟ فرمود: ای ابراهیم! اولشان علی بن الحسین، پس از او محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن عسکری و مهدی محمد بن الحسن صاحب الزمان».(21)
2. ابن عباس از پیامبر اکرم(ص) نقل میکند: «مردی یهودی که به او نعثل میگفتند، خدمت پیامبر رسید و گفت مسائلی در سینهام خلجان میکند که میخواهم بپرسم. در ضمن گفتگو از پیامبر پرسید وصی تو کیست؟ حضرت فرمود: وصی من علی بن ابیطالب است. بعد از او دو سبطم حسن(ع) و حسین(ع) هستند و بعد از آنها نه امام از صلب حسین(ع). یهودی گفت: ای محمد! آنها را برایم نام ببر. حضرت فرمود: بعد از حسین پسرش علی، بعد از علی پسرش محمد، بعد از محمد پسرش جعفر، بعد از جعفر پسرش موسی، بعد از موسی پسرش علی، بعد از علی پسرش محمد، بعد از محمد پسرش علی، بعد از علی پسرش حسن بعد از حسن پسرش حجت محمد مهدی است اینها دوازده نفرند».(22)
3. ابن عباس نقل کرده که پیامبر(ص) فرمود: «من، علی، حسن، حسین و نه تن از فرزندان حسین پاک و معصوم هستیم. عبایه بن ربعی به طور مرفوع از پیامبر نقل کرده، که پیامبر فرمود: من سید پیامبران و علی سید اوصیا است. اوصیای بعد از من دوازده نفرند. اولشان علی و آخرشان قائم مهدی است».(23)
*نتیجه سخن
علیرغم ادعای وهابیان وجود و صحت روایات مهدی(عج) از منظر اهل سنت امر قابل انکاری نیست. چرا که راویان احادیث مهدی(عج) از اهلسنت بسیارند. روایات مهدی نه تنها در کتابهای مهم اهلسنت ثبت شده است، بلکه بسیاری از بزرگانشان بر تواتر و صحت این روایات تصریح کردهاند.
*پینوشتها:
(1).علىرضا على نورى، شناخت حضرت مهدى(عج)، قم، زمزم هدایت، چ سوم، 1385ش، ص 28.
(2).غلامحسن محرمی، نگرشی تاریخی به حیات امام زمان(عج)، قم، پرتو ولایت، چ دوم، 1392ش، ص42.
(3).ر.ک: آیةالله صافی گلپایگانی، نوید امن و امان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ص91-92.
(4).سید ثامر هاشم العمیدی، در انتظار ققنوس، ترجمه مهدی علیزاده، قم، موسسه امام خمینی، چ اول، 1379ش، ص66.
(5).ر.ک: العمیدی، ص66-68.
(6).العمیدی، پیشین، ص72-76.
(7).سیدهادى خسروشاهى، مصلح جهانى و مهدى موعود، تهران، انتشارات اطلاعات، چ دوم، 1374ش، ص 106.
(8).همان، ص 113.
(9).ر.ک: العمیدی، پیشین، ص 69.
(10).علی نوری، پیشین، ص28.
(11).ر. ک: مهدی پیشوائی، سیره پیشوایان، قم، انتشارات مؤسسه امام صادق، چ هشتم، 1378ش، ص 698.
(12).العمیدی، پیشین، ص76.
(13).همان، ص 76-80.
(14).شیخ عبدالله مامقانی، مقیاس الهدایه فی علم الدرایه، قم، موسسه آل بیت لاحیاء التراث، چ اول، 1411ق، ج1، ص 108-112.
(15).البیان فی اخبار صاحب الزمان، قم مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین، چ ششم، 1417ق، ص124.
(16).فتح الباری بشرح صحیح البخاری، بیروت، دار المعرفه، ج6، ص493 -494.
(17).التاج الجامع للاصول، قاهره، داراحیاء الکتب العربیه، چ دوم، ج5، ص310.
(18).ابی داود، سنن، تحقیق سعید محمد اللحام، دارالفکر، چ اول، 1410ق، ج2، ص 310.
(19). همان.
(20).همان، ص208
(21).ابوالفتح، محمد بن ابی الفوارس، الاربعون، خطی، ص38؛ به نقل از محرمی، پیشین، ص94.
(22).ابراهیم بن سعدالدین شافعی، فرائد السمطین، بیروت، مؤسسة المحمود، چ اول، 1400ق، ج2، ص 132؛ قندوزی، ینابیع الموده لذوی القربی، قم، اسوه، چ دوم، 1422ق، ج3، ص281.
(23).شافعی، پیشین، ج2، ص 133؛ قندوزی، پیشین، ح3، ص391.